Black Swan

a girl who is creating herself

Black Swan

a girl who is creating herself

Black Swan

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

طرحواره‌ها

جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۴:۲۸ ق.ظ

امشب قهوه خوردم و دیوانه شدم. به خودم لعنت میفرستادم. حالت تهوع و سردرد و تپش قلب. بعد افکارم شروع شد. یه هفته بیشتره قرصامو نمیخورم. اشتباه کردم. الان احساس میکنم بدون قرصا هیچی نیستم. نزدیکه مغزم رو بالا بیارم. وارد اولین رابطه زندگی‌م شدم. وارد رابطه شدم و مهم نیست چجور آدمی باشه، طرحواره‌های منه که دونه دونه وسط راه قرار میگیره. از اول گفت رابطه مقطعیه. گفتم گور بابای رابطه جدی. وابسته نمیشم. خودم میدونم نمیشم. اصلن من چمیدونم دلبستگی ایمن چیه؟ کجای زندگیم کسی دلبستگی ایمن بهم نشون داده؟ اگه خواستی بری برو. پشت سرت درو باز بذار نفر بعدی بیاد. راست میگفتم. طرحواره وابستگی‌م نبود که سر راه قرار گرفت، طرحواره رهاشدگی‌م بود. چون وقتی تو بغلش بودم گفت دوست دارم روز آخرمون هم همین شکلی باشه و خوب از هم جدا شیم. بعد فکر کردم اگه بره گریه نمیکنم. مثل بابام که هر وقت میرفت حتا پشت سرش هم آب نمی‌ریختم. بذار برنگرده. اگه میخواد بره چرا اومده؟ 

بعد در گوشم گفت دوست دارم. با خودم گفتم زوده. نمیفهمه چی داره میگه. مغزش تو هورموناش شناوره. لبخند زدم. این کدوم طرحواره‌ست؟ محرومیت هیجانی؟ چطور کسی میتونه منو دوست داشته باشه. میخواد بره. اگه میخواد بره چطور دوستم داشته باشه. من نمیتونم این احساسات رو بپذیرم چون ظرفی برای پذیرشش ندارم. میگم دور سرت بگردم ولی ایندفعه بازداری هیجانی میاد وسط. من که نمیخوام دور سرش بگردم. بعد حتا برام سخت میشه بهش بگم عزیزم. میگم عزیزم میگه عزیزم اما هیچکدوم رو نمیتونم باور کنم. این عزیز منه من عزیز اونم؟

حالم بده. حالم خیلی بده. هر شب دوازده میخوابه ولی میگه به خاطر من تا چهار صبح بیدار مونده. سمانه خوبی؟ حالت بهتره؟ نه نیستم. فکر میکنم دروغ میگه. خودش خوابش نبرده. نه من بیدار میمونم تا خوب شی. به خاطر من نیست. این پسر طرحواره ایثارگری داره. 

قرصامو نمیخورم و حالم بد میشه. بعد که حالم بد میشه بهش میگم. زنگ میزنه باهام حرف بزنه. نه چطور میتونه منو تحمل کنه؟ دنبال یه چیز دیگه‌ست. خب باشه مگه تو نیستی؟ بعد از عذاب وجدان می‌میرم. اینبار این طرحواره ایثارگری منه. فکر میکنم میخوام انجامش بدم. می‌میرم از ترس. نمیتونم. یه قدم جلوتر نمیتونم بردارم. به قدمای پشت سرم نگاه میکنم. کی اینهمه راه اومدم؟

این چه طرحواره‌ایه که میگه بذار من ولش کنم قبل اینکه اون ولم کنه. بذار بش آسیب بزنم. بذار من آسیب بزنم قبل اینکه آسیب ببینم. میدونی من اولین نفرتم. پس دیگه هرکی رو بغل کنی یا ببوسی یاد من میوفتی. دیوانه این اولین نفر تو هم هست. نه من تو بغل کس دیگه یادش نمیوفتم.

نمیتونم بش تعهد داشته باشم. وقتی میگه میخوام برم چطور میتونم بش تعهد داشته باشم. مقایسه‌ش میکنم. بعد همه‌ی خوبی‌هاشو نادیده میگیرم. شاید بهتر باشه با پسرای دیگه هم حرف بزنم. بعد عذاب وجدان میگیرم. دارم خیانت میکنم؟ ولی اگه با پسرای دیگه حرف بزنم راحت‌تر با رفتنش کنار میام. ولی من که همچین آدمی نیستم. تو ذاتم نیست. 

طرحواره استحقاقم میاد وسط. تو تشخیص خشم‌های منفعلانه‌م استاد شدم. از چی ناراحتم که نمیخوام باش حرف بزنم؟ چرا به خاطر من بیدار مونده؟ باید میخوابید. اگه میخوابید ناراحت نمیشدی؟ ناراحت میشدم. کاش ناراحتم میکرد. اونوقت یه دلیل خوب داشتم برای اینکه باهاش حرف نزنم. ولی کاری نکرده. من دیوونه‌م. گفت دیوونه‌تم دیوونه. گفت لیوه‌تم لیوه. 

بریم سوکان سمانه؟ ببینم چی پیش میاد. نمیخوام ببینمش. میترسم. گند زدم. کاش لال میشدم اون حرف رو نمیزدم. هیچی نشده. میتونی درستش کنی. ناامید میشه ولی درست میشه. تهش اینه که بذاره بره. از اولش اومده بود که بره.

  باید یه کوچولو بمیرم. یه کوچولو بمیرم بهتر میشم. 

 

 

۰۱/۰۸/۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
Black Swan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی